-
مسیح
جمعه 3 آذرماه سال 1385 22:57
امشب دلم می خواد تو ای عیسی من دستای قشنگتو روی چشمام بذاری ردپای نازتو همیشه وقت دعا رو تموم قلب من بیای و جا بذاری تو ای عیسی من تو ای عیسی من عیسی من عیسی من عیسی من شهرام سر به زیر و سخت
-
سال نو
شنبه 12 فروردینماه سال 1385 01:04
سلام دوستان سال نو همتون مبارک امیدوارم که سال جدیدتون با همه سالهای قبلی زندگی تون تفاوتای زیادی داشته باشه و براتو سرشار از موفقیت و تازگی باشه . هنوز سال جدید به ۱۳ نرسیده اما من به خاطر کارایی که داشتم مجبور شدم که به تبریز برگردم و این دومین سالی که سیزده به در رو باید تنها باشم البته خوب ۱۳ رو تنهایی در کردن هم...
-
کاخ هستی
شنبه 27 اسفندماه سال 1384 11:04
سلام بازم شرمنده که با تاخیر زیهد اومدم ولی میدونم که بازم به بزرگی خودتون منو میبخشید هرچند میدونم که خوانندهها و دوستان این وبلاگ خیلی کم شده ولی من باز برای اونایی که هنوزم سر میزنن مینویسم میدونین این روزا خیلی درب و داقون قتیپاتیم این چند وقته هر جور که بخواین بد آوردم همه چیه زندگیم ریخته بهم ولی خوب هنوزم دارام...
-
چشم رو جفت چشام
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1384 01:26
سلام چشم چشم چشم مخلص و کوچیک همه شما هم هستم فقط آبجی تو دیگه دعوام نکن که تو که میدونی چه خبره که . لعنت بر من اگه فرصت داشته باشم و نخوام وقتم و واسه شما ها بزارم . می نویسم امروز و در این لحظه وقتی که به گذشته نگاه می کنم و روزای قشنگ و پر فراز و نشیب و زیبای گذشته رو مرور میکنم گاهی اوقات اشک تو چشمام جمع میشه و...
-
شهرام به دوستان
دوشنبه 28 آذرماه سال 1384 02:44
سلام به دوستان عزیزم امیدوارم که این نوشته های من یه روز باعث کدورت و ناراحتی میونه شما ها نشه خلاصه من نظراتتون میزارم تو وبلاگ اما شما ها هم مواظب باشید که کار به جاهای باریک نکشه با تشکر شهرام سربه زیر و سخت
-
صخره نگاری
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1384 08:24
زندگی سخت تر از صخره نگاری سر سنگ است چو بدانی صخره نگاری چه قشنگ است پس تو ای دوست بدان این زندگی سخت زیباتر از آن صخره نگاری سر سنگ است شهرام سربه زیروسخت
-
جان عزیز است
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1384 08:12
جان عزیز است به هر بی سر و پایی ندهم جان میدهم جان به همان دوست که او جان من است این هم یه شعر سفارشی از دوست عزیزم edi_rmd شهرام سربه زیر وسخت
-
نفرین
یکشنبه 22 آبانماه سال 1384 08:19
آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهای تنهایم گذاشت کاش در تنهاترین تنهاییش تنهاکسش تنهای تنهایش گذارد تقدیم به همه اونایی که شراب عشق و نوشیدن و سوز د لو کشیدن شهرام سربه زیر وسخت
-
خود کشی
یکشنبه 8 آبانماه سال 1384 13:35
از این بالا نگاه کردم زمین من صدا میزد یکی می گفت بپر پایین یکی تو قلبم جا میزد حالا باید چی کار کنم خاطره ها رو خط زدم به آخر خط ریسدم کاری که اینجا ندارم گذشتن و خوب بلد...................م فقط من از اینجا میرم فک نکنم چیزی بشه نه آسمون زمین بیاد نه ابری بارونی بش...................ه برای گریه کردنات یکی دوروزی کافی...
-
روسیاهی
جمعه 29 مهرماه سال 1384 22:47
میون یه مزرعه یه کلاغ رو سیا هوایی شده بره پابوس امام رضا اما هی فک میکنه اونجا جای کفتراست آخه من کجا برم یه کلاغ که روسیاست توهمین فکرا بودش کلاغ عاشقمون یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون که یهو صدایی گفت تونترس وراهی شو به سیاهی فک ننکن تو یه زائری برو من که توی سیاهیا از همه رو سیا ترم میون اون کبوترا با چه رویی...
-
جواب دوستان
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1384 23:31
خدمت دوست عزیزم معما که یه تازه وارده باید بگم که اینا همشون جدیدن منتظر جدیدتر از این هم باشید خوشخالم که یه نفر دیگه به خواننده های این وبلاگ اضافه شد . دوستدار همتون شهرام سربه زیر و سخت
-
نگاه
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1384 13:35
با نگاهت آتشی را در دلم دامن زدی چشمان خود بر هم نزن تا آتشش افزون شود شهرام سر به زبر و سخت
-
جاذبه چشم دوست
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1384 14:06
گاهی می توانم بر جاذبه ی زمین غلبه کنم و از آن دور شوم اما هرگز نمی توانم دوری تو را تحمل کنم چرا که جاذبه ی چشمان تو هزاران بار از جاذبه ی زمین بیشتر است . شهرام سربه زیر و سخت
-
من برگشتم
شنبه 26 شهریورماه سال 1384 17:06
سلام به همه ی دوستای صمیمی و همراه از همتون معذرت می خوام واقعا خیلی گرفتار بودم ایشالا از شرمندگیتون در بیام من برگشتم
-
زمان
شنبه 8 مردادماه سال 1384 15:14
هوایی سرد و مه آلود بوی خاک مشام را نوازش می کند شبنم روی برگ درختان با تلالویی زیبا به زمین می افتد بر روی سنگی سخت اکنون بیش از بیست و یک سال است که این جریان هر روز تکرار می شود شبنم توانسته بود بعد ازبیست و یک سال شیاری بر سطح سنگ نمایان کند چند چیز مرا در جریان این امر به شگفت می آورد : اول آنکه شبنمی که نشان از...
-
یک رنگی
جمعه 7 مردادماه سال 1384 23:09
به یادگار نوشتم خطی ز دلتنگی به روزگار ندیدم رفیق یک رنگی شهرام سر به زیر و سخت
-
آسمان
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1384 14:28
آسمان؛ گریه کن و بگذار تا زمین از ترنم اشکهایت سرسبز شود و پر کن ساغر خالی لاله را تا بنشوم از آن شراب تلخ آسمانی و در طراوت سرسبز زمین مستانه گردش کنم شهرام سربه زیروسخت
-
سپاسیه
یکشنبه 26 تیرماه سال 1384 22:47
واقعآ خوشحالم که دوستای خوبی مثل شماها دارم این ثروتا رو با دنیا هم عوض نمیکنم دوستایی همیشه همراه واقعآ کم پیدا میشن من لیاقت اینهمه خوبی رو ندارم حسابی شرمندم کردین دوست دار همه شما نویسنده حقیر این وبلاگ شهرام سربه زیر وسخت
-
زبان شیشه ها
جمعه 24 تیرماه سال 1384 21:01
سکوت سنگینی در دلم حاکم شده گوشهایم از سنگینی این سکوت به درد آمده است کسی نیست تا فریاد برآرد دل را بشکند این سکوت بی حاصل را ناگهان آسمان غرید صدا در داد بشکست سکوتی را که در دل بود بعد آن بارشی آرام روی شیشه نغمه ها را در فضا آکنده می کرد بر غبار روی شیشه به انگشتی نوشتم ( عشق ) تو گویی شیشه هم با من به دردم گریه...
-
زیبا ترین لحظه ها
یکشنبه 19 تیرماه سال 1384 18:57
زیبا ترین لحظه ها باید می رفتم به خونه قدیمی سر میزدم و گلها و باغچه ها رو آب می دادم . بعد از تموم شدن کارا رفتم و رو ایوون پشت خونه زیر پنجره روبه روی باغچه همون جایی که صندلی قدیمی مادر بزرگ هنوز اونجا بود و باد تکونش میداد نشستم سرم به پشت صندلی چشمام بستم نمیدونم چه قد طول کشید که با صدای شرشر آب و بوی برگ درختای...
-
بیقوله
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1384 23:06
بدان آن زمان که فراموش کنی با چشمانت به دیگران نگاه کنی آن وقت است که دنیا به بیقوله ای تبدیل می شود که در آن تتنها موجودی زندگی می کند به نام (مــــــــــن ) شهرام سربه زیر و سخت
-
تردید
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 22:41
بمان در پس پرده ی ابهام و مگذار کسی به دلت رخنه کند و دیواره اش بفرساید مگر آنکس که محرم و مهرش به دلت جای افتد اما ............................ شهرام سربه زیر و سخت باید ببخشید که دیر به دیر مطلب میذارم خیلی این روزا بهم ریختم شرمنده
-
روزگار من
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 19:29
این شعر رو دیشب گفتم روزگارم سخت و دلم پرخون روزگاری سخت و ناهمگون جای اشک از چشم من خوناب می آید برون دگر مردم محبت را نمی فهمند غم چشمان آدم را نمی فهمند قدوس اشک ؛ صداقت را نمی فهمند حرفهاشان طعنه دار و نیش گون این یکی از آن یکی زهرش فزون جام هاشان جای مینا پر ز خون خنده هاشان ریش ها بردل زند آتش ماتم به جان ها می...
-
عجب آشفته بازار قریبی
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 15:18
سلام از الطاف بی حدتون ممنونم ولی باید در جواب بگم که من هرگز به خاطر احساس شکشت تصمیم نگرفتم که ننویسم در واقع اصلا خودم و شکست خورده نمیدونم دلایل دیگه ای داشته که خوب بی خیال اونا ولی باشه مینویسم . اینم تقدیم میکنم به خواننده های عزیز این وبلاگ : در هوای خسته خانه برای رفع خستگی و هم کسالت برفتم تا فراز بام خانه...
-
چشم
جمعه 3 تیرماه سال 1384 13:29
سلام باشه می نویسم فقط به خاطر همین ۴ تا عزیزی که دوست دارن واسشون بنویسم حداقل اینجوری فهمیدم که کیا وبلاگم می خونن می نویسم به احترام خواست شما
-
آدما
سهشنبه 31 خردادماه سال 1384 20:54
آدما از آدما زود سیر میشن
-
پر پر شدن شقایق ها
جمعه 27 خردادماه سال 1384 14:08
سلام به همه دوستان عزیز نمی دونم شاید تصمیم بگیرم دیگه به نوشتن وبلاگم ادامه ندم یه جورایی که برای اولین بار شروع به نوشتن کردم فکر میکردم که این میتونه یه کار جدید باشه تا کمی سرم گرم کنه ولی الان میبینم که نه اینم فایده نداشت چیز جدیدی توش ندیدم به خاطر همین شاید تصمیم بگیرم که دیگه ننویسم . این مطلب هم انتخاب کردم...
-
غروب
سهشنبه 24 خردادماه سال 1384 22:30
غروب آنگاه که خورشید به میان دریا می رود گویی گلوله ای سربین و آتشین در میان قلب من می نشیند و چنان آنرا می سوزاند که آهی از نهاد میکشم بعد از آن هم دنیا بر آن چشم می پوشاند گویی اصلآ هیچ اتفاقی نیافتاده است عجب بالا و پایین دارد این دنیا شهرام سربه زیر و سخت
-
عاشق و سیگار
یکشنبه 22 خردادماه سال 1384 15:20
یه جایی از یکی از دوستام شنیدم که میگفت : عاشق مثل یه سیگار میمونه با اینکه میدونه آخرش باید زیر پا له بشه اما باز تا آخرش پای عشقش وا میسته و میسوزه . عجب آشفته بازار قریبیست ! شهرام سربه زیر وسخت
-
مادر
یکشنبه 22 خردادماه سال 1384 14:42
این شعر رو مینویسم برای تک گل باغ وجودم که همه وجودم از اونو و از صمیم قلب دوسش دارم برای یگانه موجود قابل ستایش در دنیای ملموسمون و کسی که زندگیم فقط به خاطر اون و همه کارام فقط به خاطر اینکه اونو خوشحال ببینم و خوشحالی اون باعث میشه که تمام سختی هایی که برام پیش میاد تحمل کنم مادر در خانه مهی دارم کز پرتو انوارش...