از تو

می نویسم از تو تا تن خسته من نا دارد

می نویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد

می نویسم تا که این دل چشم به فردا دارد

عشق را می خواهم تا خدا می خواهد

چنان مست  غزل می خوانم  که خدا می داند

زندگی را؛ و محبت همه را به خدا می دانم

همچنان خواهم خواند از سرودش شادان

همچنان خواهم ماند در کنارش خندان

و تو را می خوانم تا بیایی با من