چشم رو جفت چشام

سلام

چشم چشم  چشم مخلص و کوچیک همه شما هم هستم فقط آبجی تو دیگه دعوام نکن که تو که میدونی چه خبره که . لعنت بر من اگه فرصت داشته باشم و نخوام وقتم و واسه شما ها بزارم .

می نویسم

امروز و در این لحظه وقتی که به گذشته نگاه می کنم و روزای قشنگ و پر فراز و نشیب و زیبای گذشته رو مرور میکنم گاهی اوقات اشک تو چشمام جمع میشه و بعضی وقتا خندم میگیره و گاهی هم حصرت می خورم اما وقتی که به آینده فکر میکنم نمیدونم که باید بخندم یا گریه کنم حصرت روزایی که نیومده رو هم نمیشه خورد تنها احساسی که دارم ترس و دلهرست اینکه فردای فردا وقتی که به گذشته بعد از امروزم نگاه چه احساسی خواهم داشت

آروزوم داشتن فدایی بهتر از امروز برای همه شما دوستان صمیمی و همیشگیمه

میخوام امروز از تک تکتون یعنی خواهر گلم نسرین دوست عزیزم نسترن رفیق گلم رامین ٬ فرشته ٬ ستاره ٬ مسعود ٬ آیسان ٬ فامیل گلم سوفیا دوست عزیزم لاله و همه هونایی که شاید اسمشون فراموش کردم تشکر کنم

شهرام : سربه زیر و سخت